کارگاه خیال



نگارم رفت یارم رفت رنگ روزگارم رفت. نشستم شعر گفتم، کاری از من بر نمی آمد. حسین_جنتی پنهان اگر چه داری چون من هزار مونس من جز تو کس ندارم پنهان و آشکارا . اوحدی_مراغه‌ای گرچه هرگز نرسيدم به وصالت عمری که حرام تو شد ای عشق،حلالت پرسیدی ام از عشق و جوابی نشنیدی بشنو که سزاوار سکوت است سوالت یکبار به اصرارتو عاشق شدم ای دل این بار اگر اصرار کنی،وای به حالت فاضل نظری
اخیرا چند ویدیو حال خوب کن دیدم.در اولی،یک آقای نسبتا مسن،با موها و سبیل بلند سفید و قیافه ای روی هم رفته خشن و ترسناک، آرام آرام به سمت پلیکانی که روی لبه دیواره ساحلی نشسته بود رفت و با مهارت تمام در لحظه پریدن،پلیکان پایش را گرفت ونشاندش و بعد با انبردست و چاقو،سیم ماهیگیری بلندی که دور منقار اوپیچیده بود را باز کرد و رهایش کرد،در ویدیوی دیگر دو مرد که به نظر محیط بان می رسیدند ،دو گوزن که شاخهای بلندشان درهم گیر کرده بود را از هم سوا کردند،مردی گوزنی

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

رایان مارکت وبلاگ سایت عاشقانه رز سفید Christine راه های لاغری فروشگاه ساعت خدمات دوربین مدار بسته و شبکه و فروش دوربین voip دانشگاه آزاد سیرجان Annie وبلاگ فایل های علمی آموزشی نگین کویر