نگارم رفت یارم رفت رنگ روزگارم رفت. نشستم شعر گفتم، کاری از من بر نمی آمد. حسین_جنتی پنهان اگر چه داری چون من هزار مونس من جز تو کس ندارم پنهان و آشکارا . اوحدی_مراغهای گرچه هرگز نرسيدم به وصالت عمری که حرام تو شد ای عشق،حلالت پرسیدی ام از عشق و جوابی نشنیدی بشنو که سزاوار سکوت است سوالت یکبار به اصرارتو عاشق شدم ای دل این بار اگر اصرار کنی،وای به حالت فاضل نظری
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت